به گزارش راهبرد معاصر؛ اگر در سیاست جهانی مکررا شنیده می شود که "منافع دائمی هستند نه دوستان و دشمنان"، در عمل، به ندرت دیده شده که دشمنی های سیاسی، به راحتی حل و فصل شوند. به عنوان مثال، حزب کارگر و انگلیس هرگز از در دوستی با هم در نیامده اند و حتی در دوره جنگ جهانی هم رقابت خود را متوقف نکردند. در سایر کشورها هم چنین مسئله ای معمول است. اما در عراق، به راستی دوست و دشمنی های سیاسی، قابل تغییر هستند. از 2003 تا کنون، چه در روابط خارجی و چه داخلی، شاهد جبهه بندی های مکرر و گاه متناقض بوده ایم. مقتدی صدر روزگاری با نوری المالکی همپیمان بود، چند سال بعد بر علیه وی از سلاح استفاده کرد؛ اسامه النجیفی زمانی حامی اصلی داعش تلقی می شد و اکنون با بزرگان سیاسی شیعی همچون حکیم و صدر همپیمان شده است. خمیس الخنجر، "داعش سیاسی" هم وارد فراکسیون البناء، به رهبری نزدیک ترین طیف های شیعه سیاسی به ایران شده است. در همین رابطه با سعد المطلبی، از اعضای بلندپایه دولت قانون و فراکسیون البناء پیرامون چرایی همپیمانی با خمیس الخنجر پرسیدیم. در ادامه، مصاحبه اختصاصی راهبرد معاصر با المطلبی را می خوانید.
جناب المطلبی، بسیاری از تحلیلگران از همپیمانی خمیس الخنجر با البناء شگفت زده شده اند. او پیش از انتخابات، لقب "داعش سیاسی" را با خود یدک می کشید. سوء ظن شدیدی بین الخنجر و شیعیان نزدیک به ایران وجود داشت. اما به ناگاه تمامی آن تجربه های سیاسی به فراموشی سپرده شده و وی به فراکسیون نزدیک به محور مقاومت در آمده است! چطور چنین موضوعی را تحلیل می کنید؟
واقعیت این است که جذب خمیس الخنجر و البته طیف نسبتا وسیع و پرنفوذ سنی که وی در میان آن ها نفوذ کلام دارد، در واقع جذب جبهه های سیاسی بود که از بازی سازنده در سیاست عراق نا امید شده بودند. در اینجا لازم است متذکر شوم که الاصلاح کوشیده از این همپیمانی، سیاه نمایی بزرگی به راه بیندازد. حال آن که از ابتدای اعلام کاندیداتوری، الخنجر، ائتلاف های ضمن الاصلاح تلاش داشتند او را به خود جلب کنند. اگر بخواهم صریح بگویم، اشتیاق بلوک مقابل به جذب وی بسیار بیش از ما بود. ولی به هر صورت، آن ها موفق نشدند.
اما سابقه سیاه الخنجر را چطور می توان فراموش کرد؟ آیا نگران نیستید که او هم مانند مقتدی صدر، روزی علیه همپیمانان قدیمی خود برخیزد؟
خیر! تاکید دارم که چنین افقی را در الخنجر نمی بینیم. بلکه برعکس، الخنجر را جزئی بازگشته به ملت عراق می پنداریم. گرایشات ملی گرایانه در الخنجر برجسته شده و درخواست های سعودی را رد کرده؛ بر خلاف بسیاری که در جناح الاصلاح، امروزه همکاری نزدیک به سعودی ها دارند.
آیا خنجر اشتباهات گذشته خود را پذیرفته و به آن ها اعتراف کرده است؟
خیر! نیازی نیست. ما همه سیاست را می شناسیم.
تحلیل مصاحبه: جمله آخر المطلبی در واقع، بیان دیگری از یک لفظ رایج در میان عراقی هاست که می گوید :«هذه السیاسة». عراقی ها این عبارت را برای توجیه ائتلاف های شکننده با دشمنان دراز مدت استفاده می کنند. برای عراقی ها، پذیرش این نکته که یک نیروی سیاسی با دشمنان خود برای رسیدن به هدفی ولو کوتاه مدت، متحد شوند. در کردستان عراق، حس نفرت از بارزانی ها به خاطر پریدن در آغوش صدام، تقریبا نایاب است. اکنون، موضوع با اتحاد با الخنجر تکرار شده است. البته باید متوجه بود که بخش بزرگی از سیاه نمایی ها علیه ورود خنجر به البناء، به دلیل آن بوده که وی به الاصلاح وارد نشده است. الاصلاح خود اکنون اثیل النجیفی، سیاستمدار فراری سنی را به عنوان یکی از رهبران خود به تلویحا رسمیت شناخته و نشان داده که خود، پتانسیل نزدیک شدن به دشمنان دیروز را دارد.
بنظر می رسد این گونه اقدامات سیاسی، باعث ضربه به وجهه نیروهای نزدیک به محور مقاومت شود. اگر به راستی امتیاز گیری سیاسی مد نظر نیست و قصد البناء، جذب حداکثری است، بهتر است دشمنان دیروز را پس از اثبات توبه از گذشته، به حال خود رها کند نه آن که با آن ها همپیمان شود.